«اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ وَبُعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَصِدْقَ النِّیَّةِ وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَاَکْرِمْنا بِالْهُدى وَالاِسْتِقامَةِ وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِکْمَةِ وَامْلاَ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ وَطَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ وَاکْفُفْ اَیْدِیَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ وَاغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِیانَةِ وَاسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ وَالْغیبَةِ وَعَلَى الْمُتَعَلِّمینَ بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ وَعَلَى الْمُسْتَمِعینَ بِالاِتِّباعِ وَالْمَوْعِظَةِ وَعَلى مَرْضَى الْمُسْلِمینَ بِالشِّفآءِ وَالرّاحَةِ وَعَلى مَوْتاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَالرَّحْمَةِ وَ عَلى مَشایِخِنا بِالْوَقارِ وَالسَّکینَةِ وَعَلَى الشَّبابِ بِالاِنابَةِ وَالتَّوْبَةِ وَعَلَى النِّسآءِ بِالْحَیآءِ وَالْعِفَّةِ وَ عَلَى الاَغْنِیآءِ بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ وَعَلَى الْفُقَرآءِ بِالصَّبْرِ وَ الْقَناعَةِ وَعَلَى الْغُزاةِ بِالنَّصْرِ وَالْغَلَبَةِ وَعَلَى الاُسَراءِ بِالْخَلاصِ وَالرّاحَةِ وَعَلَى الاُمَرآءِ بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ وَعَلَى الرَّعِیَّةِ بِالاِنْصافِ وَ حُسْنِ السّیرَةِ وَ بارِکْ لِلْحُجّاجِ وَالزُّوّارِ فِى الزّادِ وَالنَّفَقَةِ وَاقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ بِفَضْلِکَ وَرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ».
*قلب در روایات
وَامْلاَ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ؛ خدایا قلبهای ما را از علم و معرفت پر کن.
از سه مطلب باید بحث شود: 1- قلب 2- علم 3-معرفت.
*قلب
در زبان روایات و قرآن، قلب که بیان شده مراد آن حقیقت روح است، البته گاهی از قلب صنوبری هم تعبیر شده است، لکن اکثر آیات و روایات که صحبت از قلب میکند، منظور همان حقیقت بشر است که روح هست و یکی از چیزهایی که قیامت از آن سؤال میشود، قلب است که آیه شریفه میفرماید: «إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولـئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً»، به درستی که گوش و چشم و دلها مورد بازخواست هستند.
بنابراین معلوم میشود، این سه عضو خیلی مهم هستند و ما مجاز نیستیم هر چیزی را به دل و روح خود راه بدهیم و این قلب دو تا ورودی دارد، یکی چشم و دیگری گوش است که فرمودهاند: اگر میخواهید قلب شما محفوظ بماند، دیدگان و گوشهای خود را حفظ کنید.
همچنین حدیث نبوی (ص)میفرماید: «قلب کتاب چشم است»؛ یعنی آنچه چشم میبیند در قلب نقش میبندد و چیزهای خوب و بد وارد بر قلب میشود، «دل جایگاه حکمت است و گوش محل فرو رفتن مطالب به دل است.
یکی از بزرگان تعبیر لطیفی دارد، میفرمود: قلب انسان مثل مخزن کارخانه است، اگر مواد تمییز در آن ریخته شود، آن ماده تولیدش تمییز و لطیف است، اما اگر در مخزن کارخانه چیزهای کثیف ریخته شود، تولیدش کثیف و نامطلوب است.
اگر مطالب خوب، حکمتآمیز، زیبا و لطیف از طریق گوش و چشم وارد مخزن وجودت که قلب است، ریختی حاصلش روح ملکوتی و الهی است، اگر چیزهای زشت ریختی حاصلش روح ظالمانی و تاریک است.
حضرت جواد(ع) فرمودند: حرکت به سوی خداوند به وسیله قلب رساتر است تا حرکت به وسیله اعمال که با جوارح انجام میشود، اگر کسی دلش الهی بشود، در درگاه الهی مقربتر و مجبوبتر میشود، لذا سعی کنیم با دل به سوی خدا پرواز کنیم.
*قلب شما از چه قسم است؟!
حضرت باقر(ع) قلبها را به سه قسمت تقسیم فرمودهاند:
قلب سه قسم است، اول قلبهای وارونه، مانند ظرف واژگون که هر چه در آن میریزی خالی میشود که این قلب انسان کافر است، که هر چه در آن میریزی جای نمیگیرد، قلبی که در ماه رمضان دنبال گناه باشد، حرمت ماه رمضان را نگه دارد، قلب منکوس است، اصلاً توجه ندارد که ایام ماه رمضان، ایام خاص است.
دوم قلبی است که نقطه سیاهی در آن است و نقطه سفیدی هم دارد. منتهی این دو با هم درگیر هستند اگر سفیدی غالب بشود سعادتمند است اگر سیاهی غالب شود بیچاره و شقی است،
سوم قلبی است که باز است و چراغی هم در آن روشن است که میدرخشد و این دل ارزشمند است این دل حرم خدا میشود که در روایت دارد: قلب خانه خدا است، غیر خدا را در حریم خدا جای ندهید.
غبار همدانی دلهای مردم را خیلی زیبا تشبیه کرده میگوید:
دارم دلی و درد هر ذرهاش هوایی/چو خرقه گدایان هر وصلهاش ز جایی
*راز دستیافتن به قلب سلیم به روایت امام زمان(عج)/ذکر طوطی
دلهای وصله که یک وصلهاش را خانه برده، یک وصلهاش را دکان برده، یک وصلهاش را عیال برده، یک وصلهاش را ثروت برده و جایی برای محبت و یاد خدا نمانده است، اگر توانستیم محبت غیر خدا را از دل بیرون کنیم، کارمان درست میشود.
امام زمان(عج) میفرماید: خدایا قلبهای ما را از علم و معرفت پر کن که اگر دلی چنین بشود آن قلب، قلب سلیم میشود.
از مولا امیرالمؤمنین(ع) سؤال شد قلب سلیم چه قلبی است؟ فرمود: قلبت سلیم نمیشود، مگر اینکه دوست داشته باشی برای دیگران آنچه را که برای خودت دوست داری، دوست نداری به ناموست نگاه کنند، تو هم به ناموس دیگران نگاه خائنانه نکن.
به امام صادق(ع) عرض کرد: زنی در خیابان راه میرود، مجاز هستم از پشت سر به او نگاه کنم، حضرت فرمودند: دوستداری وقتی ناموست در خیابان راه میرود به قد و بالای او نگاه کنند، گفت: نه! فرمودند: آنچه برای خودت نمیپسندی برای دیگران هم نپسند.
طوطی وقتی فریاد میکشد، ذکرش این است، میگوید: «کما تُدِینُ تُدان» مردم هر طوری رفتار کردید، همان طور با شما رفتار میکنند، اگر به ناموس مردم نگاه کردی، بدان به ناموست نگاه خواهند کرد، اگر خیانت کردی بدان به تو هم خیانت میکنند.
شخصی محضر حضرت داوود آمد، خیلی ناراحت بود، حضرت فرمودند: چه شده، گفت: مردی را در کنار بستر همسرم دیدم، حضرت آرام فرمودند، یادت میآید که یک شب رفتی کنار بستر همسر رفیقت! گفت: بله!
قلب سلیم کسی دارد که دوست داشته باشد برای مؤمنین هرچه را که برای خودش دوست دارد، اگر داماد خوب میخواهی، برای همه بخواه، اگر خانه خوب میخواهی برای همه بخواه، اگر امنیت و آرامش را برای خودت میخواهی برای دیگران هم بخواه.
*نورانیت قلب چگونه حاصل میشود
خاتمالانبیاء(ص) در مسجد نشسته بودند، فرمودند: الآن مردی وارد مسجد میشود، هر کس میخواهد به صورت یک مرد بهشتی نگاه کند به چهره او نگاه کند، یک مرتبه دیدند پیرمردی وارد شد، گفتند: پیغمبر(ص) درباره تو چنین فرمودند: خوشا به حالت چه کردهای؟ گفت یک صفت خوب دارم و آن اینکه وقتی میشنوم به کسی ظلمی شده، قلباً ناراحت میشوم، از رنج دیگران رنج میبرم و اگر بشنوم خیر و سروری به کسی رسیده، قلباً خوشحال میشوم.
سفیدی و نورانیت قلب در چهار خصلت است:
1ـ در عیادت مریض:
رسول خدا(ص) فرمود: عیادت کننده از بیمار در رحمت خدا غوطهور است.
امام صادق(ع) فرمود: هرکس به عیادت بیماری برود، هفتاد هزار فرشته او را مشایعت میکنند و برایش آمرزش میطلبند تا آنگاه که به منزل خود برگردد.
2ـ تشییع جنازه:
در قدیم مقید بودند جنازه را چند قدم تشییع کنند، اما الآن جنازه را داخل آمبولانس میگذارند و بهشتزهرا میبرند و اصلاً تشییع نمیکنند، به امام صادق(ع) عرض کردند: چگونه تفکر کنیم؟ فرمودند: وقتی جنازهای را حمل میکنند، خودت را به جای آن جنازه بگذار، خودت را محمول ببین، در نظر بگیر این سکته مال تو بوده و تو را دارند به طرف قبرستان میبرند.
3ـ خریدن کفن برای اموات فقیر:
بزرگان قبل از اینکه ملک الموت به سراغشان بیاید، برای خودشان کفن تهیه میکردند.
4ـ پرداخت دین و قرض دیگران:
مقروضی است بارش به زمین افتاده، انسان قرضش را اداء کند، سبب نورانیت قلب میشود.
در کتاب «میزان الحکمه» روایت دارد: هشت چیز میزان و ترازوی اعمال انسان را سنگین میکند، یکی از آنها پرداخت دین است، مخصوصاً کسانی که از دنیا رفتهاند، ازش طلب داری مرده، این چک را پاره کن بریز دور، حالا میروی درب خانهاش، تن بچههایش را میلرزانی که چه بشود؟ ببخش! بزرگوار باش! سخی باش تا خدا هم دستت را بگیرد.
*کافری عاقبت به خیر در قیامت!
روایت دارد: کافری بود، قبل از اسلام مرد ثروتمندی بود، مأمور مطالباتش را برای وصول طلبهایش میفرستاد، میگفت: اگر گفت ندارم، ولش کن، آبرویش را نبر، این مأمور هم میگفت: اگر کسی میگفت ندارم رهایش میکرد، پیغمبر(ص) فرمودند: فردای قیامت این کافر را میآورند خطاب میآید، ملائکه چه دارد، میگویند چیزی ندارد، کافر بوده، خطاب میرسد: در دنیا وقتی بندگانم نداشتند، میگفت رهایش کنید، حالا اولی است که من هم او را رها کنم و او را بیامرزم.
اگر کسی گرفتار است و شما از او طلب دارید به او مهلت بدهید و اگر به رسم صدقه به او ببخشید، خیرش برای شما بیشتر است، آقا امام حسین(ع) وقتی قافلهاش به کربلا رسید، به یکی از ساربانها بیشتر از بقیه مزد و پاداش داد تا دست به جنایت نزند، اما قلبش به قدری شقی بود که عاشورا وقتی آمد، کربلا دید، همه چیزهای را بردهاند، یک وقت دید یک چیزی در تاریکی میدرخشد نگاه کرد دید انگشتر امام حسین (ع) است، هرچه کرد انگشتر بیرون نیامد، یک مرتبه شمشیرش را درآورد انگشت ابی عبدالله را...
سوگند به رگهای گلوی تو حسین(ع)/سوگند به خاک مشک بوی تو حسین(ع)
در محشر و در برزخ و میزان و صراط/باشم همه جا به جستجوی تو حسین(ع)